چقدر سخت است
شناختن تو از
میان هزاران نقابی
که بر چهره ات
نقش بسته است
شگفت زده ام!
مرد هزار چهره
کجای وجودت
این همه را جا دادی؟!!
monolog.blog.ir
چقدر سخت است
شناختن تو از
میان هزاران نقابی
که بر چهره ات
نقش بسته است
شگفت زده ام!
مرد هزار چهره
کجای وجودت
این همه را جا دادی؟!!
monolog.blog.ir
باور کن
احمقانه بود
دل سپردن به سراب وجودت
وقتی که پنهان و پیدا
دم از عشق می زدی
دروغگوی دوست داشتنی من!!!
نزدیکتر نیا!
تصویر قشنگ و خیالی ات
همسفر زندگی ام شده
در این راه بی پایان
monolog.blog.ir
تلاشت بیهوده است عزیزم
زردی پاییز، سردی زمستان
در احساسم به تو نفوذ کرده است
بیخود به انتظار بهار نباش
انتظار بازگشت من را هم نداشته باش
حتی بهار هم نمی تواند
یخ زدگی هایم را به جریان بیاندازد.
monolog.blog.ir