زمانی که بت شبا اوردین دختری تنها وارث مزرعه عمویش می شود، سروکله سه خواستگار متفاوت پیدا می شود : گابریل مردی ساده و بی آلایش، آقای بالدوود مزرعه داری میانسال، و گروهبان فرانسیس تروی. انتخاب بت شبا و تراژدی ناشی از آن، داستان خواندنی این کتاب را تشکیل می دهد.
بت شبا ناگهان احساس کرد که مشتاق است با کسی قوی تر از خودش حرف بزند، و برای اینکه بتواند این وضع مالامال از تردید و سوءظن را با سنگینی و وقار تحمل کند از نیروی او مایه بگیرد.چنین دوستی را کجا می توانست بیاید؟ در خانه که چنین کسی نبود : خونسردترین و قویترین زن خانه خودش بود. شکیبایی و خودداری از داوری، برای چندساعت، چیزی بود که نیازمند فراگرفتنش بود، و کسی نبود که این حکمت را به او بیاموزد.چطور است به نزد اوک برود؟...(ص384)
monolog.blog.ir
- ۹۴/۰۵/۱۵