مونولوگ

ربات افزایش فالوور اینستاگرام

  • ۰
  • ۰

 

زمانی که بت شبا اوردین دختری تنها وارث مزرعه عمویش می شود، سروکله سه خواستگار متفاوت پیدا می شود : گابریل مردی ساده و بی آلایش، آقای بالدوود مزرعه داری میانسال، و گروهبان فرانسیس تروی.  انتخاب بت شبا و تراژدی ناشی از آن، داستان خواندنی این کتاب را تشکیل می دهد.

 

بت شبا ناگهان احساس کرد که مشتاق است با کسی قوی تر از خودش حرف بزند، و برای اینکه بتواند این وضع مالامال از تردید و سوءظن را با سنگینی و وقار تحمل کند از نیروی او مایه بگیرد.چنین دوستی را کجا می توانست بیاید؟ در خانه که چنین کسی نبود : خونسردترین و قویترین زن خانه خودش بود. شکیبایی و خودداری از داوری، برای چندساعت، چیزی بود که نیازمند فراگرفتنش بود، و کسی نبود که این حکمت را به او بیاموزد.چطور است به نزد اوک برود؟...(ص384)



monolog.blog.ir

  • ۹۴/۰۵/۱۵
  • احسان باباحسین پور

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی