مونولوگ

ربات افزایش فالوور اینستاگرام

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 

ده داستان تأسف بار

میک جکسون

گلاره اسدی آملی

نشر چشمه

چاپ ششم زمستان نود

صد و شصت صفحه

چهار هزار و دویست تومان

مجموعه ده داستان کوتاه فانتزی و تأسف بار و طنز آمیز، شامل خواهران پی یرس،پسری که خواب رفت، قایقی در سرداب، جراح پروانه ها، تارک دنیا موردنیاز است، ربودن موجودات فضایی، دختری که استخوان جمع می کرد، بی هیچ ردپایی، گذر از رودخانه، دزد دکمه.

 

لحظاتی گذشت و هیچ اتفاقی نیفتاد، پروانه بی حرکت بود، مانند وقتی که روی دیوار موزه بود، بکستر احساس کرد که موجی از ناامیدی وجودش را فرا گرفته است. می خواست یکبار دیگر امتحان کند، که بالهای پروانه ناگهان تکان خورد. پروانه شاخکهای ظریف و شش پای کوچکش را تکان داد. تمام بدن این موجود زیبا به آرامی از هم باز و در دستهای بکستر جا به جا شد.

بکستر با صدای بلند به آنچه تا چند دقیقه قبل تنها موجودی زیبا اما بی جان بود، خندید. او شاهد اتفاقی بود که بارها و بارها آرزویش را کرده بود، دمیدن جان دوباره در بدن یک پروانه. طی نیم ساعت با موفقیت شش پروانه دیگر را مرمت کرد و همه آنها با خوشحالی در اتاقش پر می زدند.(صفحه شصت و پنج، داستان جراح پروانه ها)



monolog.blog.ir

  • احسان باباحسین پور
  • ۰
  • ۰

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مکان : ساری،خ انقلاب،موزه و عمارت کلبادی



monolog.blog.ir

  • احسان باباحسین پور
  • ۰
  • ۰

سفر فلیشا

 

ویلیام ترور

الاهه دهنوی

نشر مروارید

چاپ اول هشتاد و هشت

دویست و پنجاه و دو صفحه

چهار هزار و دویست تومان

 

فلیشا آرزو می کند دوستش از یکی از اتوبوسهایی که تازه رسیده، پیاده شود، اما چنین نمی شود. فلیشا او را در هیچ کجای جمعیت نمی بیند. برای اولین بار به فکر بازگشت به خانه می افتد، و از خود می پرسد وارد شدن به آشپزخانه و روبرو شدن با پدر و برادرانش چگونه خواهد بود. اگر به دنبال سرنخی برای یافتن علت رفتن او بوده اند، احتمالاً حالا دیگر نامه هایی را که او قصد داشت با خود بیاورد، اما به اشتباه جا گذاشت پیدا کرده اند. نامه های بلند و بی نظمی که نوشته بود و نتواسته بود بفرستد. هر شب در همان خلوتی که توی اتاق خواب برایش فراهم بود، زمانی که پیرزن سرگرم جورچین دیگری بود و چرت می زد، فلیشا مطالبی می نوشت که فکر می کرد برای او جالب باشد.(صفحه پنجاه و هفت کتاب)



monolog.blog.ir

  • احسان باباحسین پور