مونولوگ

ربات افزایش فالوور اینستاگرام

  • ۰
  • ۰

 

به آینه نگاه کردم و از تصویر روی آن تک تک حروف و کلمات روی چهره ام را خواندم. آینه شبیه یک دریا بود، ساکن و آرام. و چهره ی من یک صفحه ی کاغذ سرد و بی روح که امواج آبی دریا داشت چیزهایی رویش می نوشت انگار. بچه که بودیم هر وقت چشم از چشم هات نمی گرفتم مادر تو، خاله ی من، یعنی زن عموی من، می گفت :«عزیزم چه ت شده؟ صورتت عین گچ سفید شده، سرد و بی روح.» چشم از چشم هات نمی گرفتم برای این که می ترسیدم، می ترسیدم اگر لحظه ای از تو غافل شوم اتفاقی بیفتد بلایی سرت بیاید گم و گور شوی و من دیگر هرگز نتوانم پیدات کنم. زمستان ها هوا زودتر از همیشه تاریک می شود. هوا که تاریک می شد، در و پنجره ها که بسته می شد، چراغ ها که روشن می شد، احساس می کردم تو پشت در منتظر منی. بچه که بودیم در طبقه ی خودتان، بزرگ تر که شدیم در طبقه ی خودمان. آن همه سال گذشت و من هرگز جزئت نکردم آن در را باز کنم و الان که باز کرده ام میز و صندلی و در و دیوار و پرده و پنجره همه سر جاشان اند الا تو، همه چیز مثل سابق است و فقط... فقط تو نیستی، تو گم و گور شده ای و من، من نمی توانم پیدات کنم.(ص چهارصد و سی و هشت-نه)

 

... این چه قصه و چه خاطره و چه افسانه و کدام برگ و باری از کدام کوچه باغ ذهن است که برای حس و طعم و رنگ و بویش جلال و رویا مجبور شدند حتا غالب را هم دور بزنند؟ و مهم تر از آن این که چرا؟ برای این که او بلد نبود مثل آن دو تا قصه تعریف کند؟ برای این که به اندازه آن دو تا شوخ و شنگ نبود؟ برای این که مثل آن دو تا دیوانه نبود؟ برای این که از بعضی کارهای آن دو تا سر درنمی آورد؟ برای این که بعضی قصه هاشان را نمی فهمید؟ برای این که آن قدر عاشق جفت شان بود که تا می دیدشان شوخ و شنگی یادش می رفت؟ برای این که دوستش نداشتند؟ برای این که خیلی دوستش داشتند؟ برای این که می خواستند آن حزن همیشگی شان، آن درد مردافکن شان، آن...،آن مرض لاعلاج شان به او هم سرایت نکند؟ برای این که... برای این که...(ص ششصد و بیست و هشت)



monolog.blog.ir

  • ۹۳/۰۷/۲۰
  • احسان باباحسین پور

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی