برادران سیسترز
پاتریک دوویت
پیمان خاکسار
چاپ دوم نود و یک
نشر به نگار
دویست و هفتاد و نه صفحه
سیزده هزار تومان
در سکوت می تاختیم و هر کدام مشغول افکار شخصی خودمان بودیم. من و چارلی عهد ناگفته ای بسته بودیم که بعد از غذا سریع نتازیم. نوع زندگی مان سختی های خودش را داشت و خودمان را از این دلخوشی های کوچک محروم نمی کردیم، و گرنه که ادامه مسیر غیرممکن می شد.(صفحه بیست)
تیرهای سقف را بالا بگذارید نجاران و سیمور:پیشگفتار
جی دی سلینجر
امید نیک فرجام
نشر ققنوس
دویست و هفت صفحه
تمام شب به شکلی تحمل ناپذیر شاد بودم. وقتی همه در اتاق نشیمن نشسته بودیم، رابطه و نزدیکی موریل با مادرش به نظرم خیلی زیبا آمد. آنها از ضعف های همدیگر، مخصوصاً ضعفهای محاوره ایشان، خبر دارند و با چشم عیب و ایراد هم را می گیرند. خانم فدر مراقب علاقه موریل به ادبیات است و موریل مراقبت تمایل مادرش به پرگویی و لاف زنی. وقتی جروبحث می کنند، لازم نیست آدم نگران بروز کدروت و کینه بین آنها باشد. چون مادر و دخترند. پدیده ای وحشتناک و زیبا است.(صفحه شصت)
monolog.blog.ir
- ۹۲/۱۱/۱۹