مونولوگ

ربات افزایش فالوور اینستاگرام

  • ۰
  • ۰

 

 

برادران سیسترز

پاتریک دوویت

پیمان خاکسار

چاپ دوم نود و یک

نشر به نگار

دویست و هفتاد و نه صفحه

سیزده هزار تومان

در سکوت می تاختیم و هر کدام مشغول افکار شخصی خودمان بودیم. من و چارلی عهد ناگفته ای بسته بودیم که بعد از غذا سریع نتازیم. نوع زندگی مان سختی های خودش را داشت و خودمان را از این دلخوشی های کوچک محروم نمی کردیم، و گرنه که ادامه مسیر غیرممکن می شد.(صفحه بیست)

 

 

 

 

 

تیرهای سقف را بالا بگذارید نجاران و سیمور:پیشگفتار

جی دی سلینجر

امید نیک فرجام

نشر ققنوس

دویست و هفت صفحه

تمام شب به شکلی تحمل ناپذیر شاد بودم. وقتی همه در اتاق نشیمن نشسته بودیم، رابطه و نزدیکی موریل با مادرش به نظرم خیلی زیبا آمد. آنها از ضعف های همدیگر، مخصوصاً ضعفهای محاوره ایشان، خبر دارند و با چشم عیب و ایراد هم را می گیرند. خانم فدر مراقب علاقه موریل به ادبیات است و موریل مراقبت تمایل مادرش به پرگویی و لاف زنی. وقتی جروبحث می کنند، لازم نیست آدم نگران بروز کدروت و کینه بین آنها باشد. چون مادر و دخترند. پدیده ای وحشتناک و زیبا است.(صفحه شصت)



monolog.blog.ir

  • ۹۲/۱۱/۱۹
  • احسان باباحسین پور

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی